خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
اهل دل را شد نصیب از لطف جانان، اعتکاف
فیض حق باشد برای هر مسلمان، اعتکاف
باز گویا هوای دل ابریست
باز درهای آسمان باز است