آنجا كه حرف توست دگر حرف من كجاست؟
در وصل جای صحبت از خویشتن كجاست؟
این آفتاب مشرقی بیکسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را
با هم صدا کردند ماتمهای عالم را
وقتی جدا کردند همدمهای عالم را
مالک رسیده است به آن خیمۀ سیاه
تنها سه چار گام...نه... این گام آخر است!
هنوز اسیر سکوت تواند زندانها
و پایبند نگاهت دل نگهبانها
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریۀ چشمانتظارها
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
امام رو به رهایی عمامه روی زمین
قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین