بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
نمی ز دیده نمیجوشد اگرچه باز دلم تنگ است
گناه دیدۀ مسکین نیست، کُمیت عاطفهها لنگ است
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
دلم شور میزد مبادا نیایی
مگر شب سحر میشود تا نیایی