فتح نزدیک است وقتی مرد میدان حمزه باشد
خصم خاموش است وقتی شیر غرّان حمزه باشد
چهل غروب جهان خون گریست در غم رویت
چهل غروب، عطش سوخت، شرمسار گلویت
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت
همای اوج سعادت به شانۀ خلقت
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان