در راه تو مَردُمَت همه پر جَنَماند
در مکتب عشق یکبهیک همقسماند
قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
دین را حرمیست در خراسان
دشوار تو را به محشر آسان
هرگز نه معطل پر پروازند
نه چشم به راه فرصت اعجازند
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده