گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
آن را که ز دردِ دینش افسونی هست
در یاد حسین، داغ مدفونی هست
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
با اشک تو رودها درآمیختهاند
از شور تو محشری بر انگیختهاند
به دست غیر مبادا امیدواری ما
نیامدهست به جز ما کسی به یاری ما
من و این داغ در تکرار مانده
من و این آتش بیدار مانده