آن صبح سراسر هیجان گفت اذان را
انگار که میدید نماز پس از آن را
این جاده که بیعبور باقی مانده
راهیست که سمت نور باقی مانده
یک دفتر خون، شهادتین آوردند
از خندق و خیبر و حنین آوردند
صدای پای شما... نه، صدای بال میآید
کسی فراتر از امکان و احتمال میآید
جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت
همای اوج سعادت به شانۀ خلقت
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
گاهی از کوچههای مدینه یک صدای قدیمی میآید
بین فرزند و مادر نشان از گفتگویی صمیمی میآید!
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا