پس از چندین و چندین سال آمد پیکرش تازه
نگاهش از طراوت خیستر، بال و پرش تازه
بد نیست که از سکوت تنپوش کنی
غوغای زمانه را فراموش کنی
موسایی و صد جلوه به هر طور کنی
هر جا گذری، حکایت از نور کنی
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
احساس از هفت آسمان میبارد، احساس
بوی گل سرخ است يا بوی گل ياس؟
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
از جوار عرش سرزد آفتاب دیگری
وا شد از ابوا به روی خلق، باب دیگری...