گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
داشت میگفت خداحافظ و مادر میسوخت
آب میریخت ولی کوچه سراسر میسوخت
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
از زخم شناسنامه دارند هنوز
در مسجد خون اقامه دارند هنوز
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
ز آه سینۀ سوزان ترانه میسازم
چو نی ز مایۀ جان این فسانه میسازم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام