گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
صلاة ظهر شد، ای عاشقان! اذان بدهید
به شوق سجده، به شمشیر خود امان بدهید
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
بر آستان درِ او، کسی که راهش هست
قبول و منزلت آفتاب و ماهش هست
سرم خزینۀ خوف است و دل سفینۀ بیم
ز کردۀ خود و اندیشۀ عذاب الیم
راه گم کردم، چه باشد گر بهراه آری مرا؟
رحمتی بر من کنی و در پناه آری مرا؟
دلم تنهاست، ماتم دارم امشب
دلی سرشار از غم دارم امشب
اذان بگو که شهیدان همه به صف شدهاند
که تیرها همه آمادهٔ هدف شدهاند