اراده کن که جهانی به شوق راه بیفتد
به سینۀ همه، آن شور دلبخواه بیفتد
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
از مرز رد شدیم ولی با مصیبتی
با پرچم سیاه به همراه هیأتی
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
بگو چه بود اگر خواب یا خیال نبود؟!
که روح سرکش من در زمان حال نبود
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم