رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
پیشانیات
از میان دیوار میدرخشد
به گونۀ ماه
نامت زبانزد آسمانها بود
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
از غم دوست در این میکده فریاد کشم
دادرس نیست که در هجر رخش داد کشم