چه گویمت که چها کرد در نبرد، حسین؟
فقط خداست که داند چهکار کرد حسین
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
خاموش ولی غرق ترنّم بودی
در خلسۀ عاشقانهات گُم بودی
مسافری که همیشه سر سفر دارد
برای همسفران حکم یک پدر دارد
قرآن که کلام وحده الا هوست
آرامش جان، شفای دلها، در اوست