خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
از زمین تا آسمان آه است میدانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است میدانی چرا؟
چشمهها جوشید و جاری گشت دریا در غدیر
باغ عشق و آرزوها شد شکوفا در غدیر
تشنهام این رمضان تشنهتر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید
خورشید را ز شعلۀ آه تو آفرید
زین روزگار، خونجگرم، سخت خونجگر
من شِکوه دارم از همه، وز خویش، بیشتر
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود