ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
از زمین تا آسمان آه است میدانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است میدانی چرا؟
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
ای پاسخ بیچون و چرای همۀ ما
اکنون تویی و مسألههای همۀ ما
تشنهام این رمضان تشنهتر از هر رمضانی
شب قدر آمده تا قدر دل خویش بدانی
جنّت نشانی از حرم توست یا حسن
فردوس سائل کرم توست یا حسن
شب را خدا ز شرم نگاه تو آفرید
خورشید را ز شعلۀ آه تو آفرید
زین روزگار، خونجگرم، سخت خونجگر
من شِکوه دارم از همه، وز خویش، بیشتر
کوه عصیان به سر دوش کشیدم افسوس
لذت ترک گنه را نچشیدم افسوس
ای شیرخدا و اسد احمد مختار
در بدر و احد لشکر حق را سر و سردار
از غربتت اگرچه سخنهاست یا علی
دنیا دگر بدون تو تنهاست یا علی