بنای دین که با معراج دستان تو کامل شد
به رسم تهنیتگویی برایت آیه نازل شد
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
آوردهام دو ظرف پر از رنگ، سبز و سرخ
یک رنگ را برای خودت انتخاب کن
قندیل و شمعدان و چراغان
آیینه و بلور و کبوتر
کوه آهسته گام برمیداشت
پیکر آفتاب بر دوشش
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
جاده ماندهست و من و اين سر باقى مانده
رمقی نيست در اين پيکر باقى مانده