ابرازِ دوستی، به حقیقت زیارت است
آری مرامِ اهل محبت، زیارت است
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
آدم در این کرانه دلش جای دیگریست
این خاک، کربلای معلای دیگریست
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است