ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
تا نگردیدهست خورشید قیامت آشکار
مشتِ آبی زن به روی خود، ز چشمِ اشکبار
با ریگهای رهگذر باد
در خیمههای خسته بخوانید
ماه فرو ماند از جمال محمد
سرو نباشد به اعتدال محمد
وانهادهست به میدان بدنش را این بار
همره خویش نبردهست تنش را این بار
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد