ای حرمت قبلۀ حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
ماه صفر رسید و افق رنگ دیگر است
عالم سیاهپوش به سوگ سه سرور است
مرگ بر تازیانهها
تازیانههای بیامان، به گردههای بیگناه بردگان
از باغ میبرند چراغانیات کنند
تا کاج جشنهای زمستانیات کنند
دلتنگی همیشۀ بابا علی علی!
سردارِ لشکر من تنها علی علی!
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم
سپیدهدم که هنگام نماز است
درِ رحمت به روی خلق باز است
ای ز فرط ظهور ناپیدا
ای خدا! ای خدای بیهمتا!
هر کسی را به سر هوایی هست
رو به سویی و دل به جایی هست
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجراها و مُرساها
مستی نه از پیاله نه از خم شروع شد
از جادۀ سهشنبه شب قم شروع شد
خّرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست
فرّخ آن سینه که در وی دل آگاهی هست
آری همین امروز و فردا باز میگردیم
ما اهل آنجاییم، از اینجا باز میگردیم
دست خدا پردۀ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت
زود بیدار شدم تا سرِ ساعت برسم
باید اینبار به غوغای قیامت برسم
سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل
سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل
جان آمده رفته هیجان آمده رفته
نام تو گمانم به زبان آمده رفته
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مطلع انوار کتاب کریم
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همه کائنات
دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!
قرار بود که عمری قرار هم باشیم
که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم