ای حرمت قبلۀ حاجات ما
یاد تو تسبیح و مناجات ما
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
تو کیستی که ز دستت بهار میریزد
بهار در قدمت برگ و بار میریزد
ماه صفر رسید و افق رنگ دیگر است
عالم سیاهپوش به سوگ سه سرور است
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
سپیدهدم که هنگام نماز است
درِ رحمت به روی خلق باز است
ای ز فرط ظهور ناپیدا
ای خدا! ای خدای بیهمتا!
هر کسی را به سر هوایی هست
رو به سویی و دل به جایی هست
خّرم آن دل که از آن دل به خدا راهی هست
فرّخ آن سینه که در وی دل آگاهی هست
دست خدا پردۀ شب را شکافت
صبح شد و نور خداوند تافت
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل
سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مطلع انوار کتاب کریم
ای علوی ذات و خدایی صفات
صدرنشین همه کائنات