ای نگاهت امتدادِ سورۀ یاسین شده
با حضورت ماه بهمن، صبح فروردین شده
غم داغ تو را با هیچکس دیگر نخواهم گفت
برایت روضه میخوانم ولی از سر نخواهم گفت
میرود بر لبۀ تیغ قدم بردارد
درد را یکتنه از دوش حرم بردارد
غریبه! آی جانم را ندیدی؟
مه هفت آسمانم را ندیدی؟
تا گلو گریه کند، بُغض فراهم شده است
چشمها بس که مُطَهَّر شده، زمزم شده است
این چه خروشیست؟ این چه معمّاست؟
در صدف دل، محشر عظماست
خدا قسمت کند با عشق عمری همسفر بودن
شریک روزهای سخت و شبهای خطر بودن
رُخش چه صبح ملیحی، لبش چه آب حیاتی
علی اکبر لیلاست بَه چه شاخه نباتی