گواهی میدهد انجیل هم آیات قرآن را
نمیفهمم تقلای مسیحیهای نجران را
میان باطل و حق، باز هم مجادله شد
گذاشت پا به میان عشق و ختم غائله شد
تابید بر زمین
نوری از آسمان
چون کوفه که چهرهای پر از غم دارد
این سینه، دلی شکسته را کم دارد
یک کوه رشید دادهام ای مردم!
یک باغ امید دادهام ای مردم!
خوش باد دوباره یادی از جنگ شدهست
دریاچۀ خاطرات خونرنگ شدهست
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
چون آينه، چشم خود گشودن بد نيست
گرد از دل بيچاره زدودن بد نيست