فلق در سینهاش آتشفشان صبحگاهی داشت
که خونآلوده پیغام از کبوترهای چاهی داشت
ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
در لغت معنی شبح یعنی
سایهای در خیال میآید
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی