وقتی در خانۀ علی میلرزد
دنیا به بهانۀ علی میلرزد
روز، روز نیزه و شمشیر بود
ظهر داغ خون و تیغ و تیر بود
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
سر تا به قدم آینۀ حسن خدایی
کارش ز همه خلق جهان عقدهگشایی
ای همه جا یار رسولِ خدا
محرم اسرار رسولِ خدا