در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
روز عاشوراست
کربلا غوغاست
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
دنیاست در تلاطم و طوفان کران کران
خشم و خشونت و غم کشتار بیامان