میخواستم بیای با گلای انار
برات کوچهها رو چراغون کنم
عالم همه مبتدا، خبر کرببلاست
انسان، قفس است و بال و پر کرببلاست
بار بربندید آهنگ سفر دارد حسین
نیّت رفتن در آغوش خطر دارد حسین
سلام ای طبیب طبیبان سلام
سلام ای غریب غریبان سلام
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
شکست باورت، ای کوه! پشت خنجر را
نشاند در تب شک، غیرت تو باور را
برپا شدهست در دل من خیمهٔ غمی
جانم! چه نوحه و چه عزا و چه ماتمی!
دور تا دور حوض خانهٔ ما
پوکههای گلوله گل دادهست
چکیدۀ گل رخسار مصطفی زهراست
عصارۀ نفحات خوش خدا زهراست
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم