رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
ای پاسخ بیچون و چرای همۀ ما
اکنون تویی و مسألههای همۀ ما
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
صبوری به پای تو سر میگذارد
غمت داغها بر جگر میگذارد
وقتی سکوت سبز تو تفسیر میشود
چون عطرِ عشق، نام تو تکثیر میشود
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری