ای لحظهبهلحظه در تماشای همه
دیروزی و امروزی و فردای همه
ای کاش مرا گلایه از بخت نبود
یک لحظه خیالم از خودم تخت نبود
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
ماه غریب جادّهها، همسفر نداشت
شب در نگاه ماه، امید سحر نداشت
دل به دریا زد و دل از او کند
گرچه این عشق شعلهور شده بود
چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری
با هر نفسم به یاد او افتادم
دنیا همه رفت و او نرفت از یادم