خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
رها شد دست تو، امّا دل تو...
کنار ساحل دریا، دل تو...
آسمان از ابر چشمان تو باران را نوشت
آدم آمد صفحهصفحه نام انسان را نوشت
وقتی نمازها همه حول نگاه توست
شاید که کعبه هم نگران سپاه توست
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
امام عشق را ماه منیری
وفاداران عالم را امیری