شده عالم منور از جلوات محمدی
به جمال جمیل او صلوات محمدی
میرسد باز به گوش دل ما این آواز
چه نشستید که درهای عنایت شد باز
الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
امشب که ماهِ آسمان پرتوفشان است
با حُسن خود چشم و چراغ کهکشان است
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار
بادها عطر خوش سیب تنش را بردند
سوختند و خبر سوختنش را بردند
از حرا آمد و آیینه و قرآن آورد
مکتب روشنی ارزندهتر از جان آورد
این جشنها برای من آقا نمیشود
شب با چراغ عاریه فردا نمیشود!
جايی برای كوثر و زمزم درست كن
اسما برای فاطمه مرهم درست كن
آخر ماه صفر، اول ماتم شده است
دیدهها پر گهر و سینه پر از غم شده است
هر چند ستاره غرق اشک و آه است
خورشید، دلش گرفتهتر از ماه است
یک عمر در حوالی غربت مقیم بود
آن سیدی که سفرهٔ دستش کریم بود