چشم همه چشمههای جوشان به خداست
باران، اثر نگاه دهقان به خداست
هر چند نماز و روزه را پیشه کنید
در عمق سجود و سادگی ریشه کنید
هر خسته دلی، که نفس سرکَش دارد
پیداست، که خاطری مشوّش دارد
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در کوچه بود جسم امام جوان، جواد؟
یا بام، شاخه بود و گُلش بر زمین فتاد
آن روز کاظمین چو بازار شام شد
دنیا برای بار نهم بیامام شد
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
لطف تو بیواسطه، دریای جودت بیکران
عالمی از فهم ابعاد وجودت ناتوان
تو را به جان عزیزت قسم بیا برویم
بیا و در گذر این وقت شب کجا برویم؟
دل زنده شود کز تو حیاتی طلبد
جان باز رهد کز تو نجاتی طلبد
در هيچ پرده نيست، نباشد نوای تو
عالم پر است از تو و خالیست جای تو
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
سرچشمۀ فیض، آرزو کن به دعا
تحصیل امید و آبرو کن به دعا
بسم الله الرّحمن الرّحیم
مطلع انوار کتاب کریم
بازآ بازآ هر آنچه هستی بازآ
گر کافر و گبر و بتپرستی بازآ
بینور عبادت، دل ما دل نشود
باران امید و شوق، نازل نشود
روشن از روی تو آفاق جهان میبينم
عالم از جاذبهات در هيجان میبينم
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم
بوَد آیا که درِ صلح و صفا بگشایند
تا دری هم به مراد دل ما بگشایند
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته