شنیدم از لب باد صبا حسین حسین
نوای ما، دم ما، شور ما، حسین حسین
بخوان به نام شکفتن، بخوان به نام بهار
که باغ پر شود از جلوۀ تمام بهار
اسیر هجرت نورم که ذرّه همدم اوست
گل غریب نوازم که گریه شبنم اوست
ستاره بود و شفق بود و فصل ماتم بود
بساط گریه برای دلم فراهم بود
دوباره ماه محرّم، دوباره بوی حسین
دوباره بر سر هر كوچه گفتوگوی حسین
جهان نبود و تو بودی نشانۀ خلقت
همای اوج سعادت به شانۀ خلقت
به روزگار سیاهی که شب حصار نداشت
جهان جزیرۀ سبزی در اختیار نداشت
دمید ماه رجب رؤیتش مبارک باد
به دوستان خدا نعمتش مبارک باد
ﮔﻠﻮﯼ ﺑﺎﺩﯾﻪ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﺗﺸﻨﻪﺗﺮ ﻣﯽﮔﺸﺖ
ﭼﻮ ﺗﺎﻭﻟﯽ ﺯ ﻋﻄﺶ، ﺍﺯ ﺳﺮﺍﺏ ﺑﺮﻣﯽﮔﺸﺖ