تو مثل کوی بنبستی، دل من!
تهیدستی، تهیدستی، دل من!
شهادت میتواند مرگ در راه وطن باشد
شهادت میتواند خلوتی با خویشتن باشد
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
ای حضرت خورشید بلاگردانت
ای ماه و ستاره عاشق و حیرانت
در این کشتی درآ، پا در رکاب ماست دریاها
مترس از موج، بسم الله مجراها و مُرساها
ما شهیدان جنون بودیم از عهد قدیم
سنگ قبر ماست دریا، نقش قبر ما نسیم
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
کاش از جنس جنون، بال و پری بود مرا
مثل سیمرغ از اینجا سفری بود مرا
هرچند حال و روز زمین و زمان بَد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
مرگ باید سجده باشد، سجدۀ پیش از قیام
اشهدم را خواندهام ای مرگ زیبا السّلام
چه شب است یا رب امشب كه شكسته قلب یاران
چه شبى كه فیض و رحمت، رسد از خدا چو باران