این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
خم میشوم تا گامهایت را ببوسم
بگذار مادر جای پایت را ببوسم
اسفندِ امسالین چرا پَر، وا نکردی؟
پرواز در این ماهِ بیپروا نکردی
ما دردها و داغها را میشناسیم
غوغای باد و باغها را میشناسیم
ایرانم! ای از خونِ یاران، لالهزاران!
ای لالهزارِ بی خزان از خونِ یاران!