الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
ای آنکه عطر در دل گلها گذاشتی
در جان ما محبت خود را گذاشتی
بگو چرا نشد امسال زائرت باشم
قدم به جاده گذارم، مسافرت باشم
خوشوقت کسی که جز وفا کارش نیست
پابندِ ستم، جانِ سبکبارش نیست
صدای کربوبلای حسین میآید
به هوش باش، صدای حسین میآید
امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد
باشد، ولی عاشق دل کمطاقتی دارد
دست ابوسفیان کماکان در کمین است
اما جواب دوستان در آستین است
مصحف نوری و در واژه و معنا تازه
وحی آیات تو هر لحظه و هرجا تازه
گریه بود اولین صدا، آری!
روز اول که چشم وا کردیم
اگر به شوق تو این اشتیاق شکل گرفت
چه شد، چگونه، چرا این فراق شکل گرفت؟!...
ای در دلم محبت تو! هست و نیستم!
هستی تویی بدون تو من هیچ نیستم
دوباره روزهای سال شمسی رو به پایان است
ولی خورشید من در پشت ابر تیره پنهان است
حرکت از منا شروع شد و
در تب کربلا به اوج رسید
بغض کرد و گفت مردم! شعلهها از در گذشت
بر سر دختر چه آمد تا که بابا درگذشت
زآن یار دلنوازم شُکریست با شکایت
گر نکتهدان عشقی، بشنو تو این حکایت
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
در خودم مانده بودم و ناگاه
تا به خود آمدم مُحرّم شد
دو جلوۀ ابدی از درخششی ازلی
به خُلق و خو، دو محمد؛ به رنگ و بو دو علی
راه گم کردی که از دیر نصاری سر در آوردی
یا به دنبال مسلمانی در این اطراف میگردی
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
چقدر ریخته هر گوشه و کنار، غم اینجا
نشسته روی دو زانو امام، هر قدم اینجا