معراج تکلم است امشب، صلوات
ذکر لب مردم است امشب: صلوات
دلدادۀ عشق، از صفاتش پیداست
صدق سخن از صبر و ثباتش پیداست
پیچیده شمیم ندبه و عهد و سمات
طوفانزدگان! کجاست کشتی نجات؟
تابید بر زمین
نوری از آسمان
خورشید! بتاب و برکاتی بفرست
ای ابر! ببار آب حیاتی بفرست
یک روز که پیغمبر، از گرمیِ تابستان
همراه علی میرفت، در سایۀ نخلستان
امشب که به نام عشق، آغاز شدهست
دنیا پر از آوازۀ اعجاز شدهست
هر چند دعای عاشقان پر دارد
زیباییِ پرواز کبوتر دارد
تا داشتهام فقط تو را داشتهام
با نام تو قد و قامت افراشتهام
جامی بزن از می طَهور صلوات
فیضی ببر از فیض حضور صلوت
دارد دل ما راه نجاتی دیگر
در مشهد و در قم، عتباتی دیگر
بی مهر نبی و آل او دل، دل نیست
در سینه به غیر مشتی آب و گل نیست
در مِهر پیامبر حیات است حیات
در نور هدایتش نجات است نجات