شده عالم منور از جلوات محمدی
به جمال جمیل او صلوات محمدی
گریه میکنم تو را، با دو چشم داغدار
گریه میکنم تو را، مثل ابرِ بیقرار
پیرمرد مهربان، مثل ابرها رها
زنده است همچنان، زنده است بین ما
او آفتاب روشن و صادق بود
گِردش پر از ستارۀ عاشق بود
ای آرزوی روشن دریاها
دیروز خوب، خوبیِ فرداها
بالا گرفت شعلۀ طغیان و
آتش گرفت باغچهای، باغی