مادر سلام حال غریبت چگونه است؟
مادر بگو که رنج مصیبت چگونه است؟
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
به دست باد دادی عاقبت زلف پریشان را
و سر دادند بیتو تارها آهنگ هجران را
خورشید به خون نشستهام، آه! رسید
آهِ منِ دلشکسته تا ماه رسید
غم با نگاه خیس تو معنا گرفته
یک موج از اشک تو را دریا گرفته