ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
دیدن یک مرد گاهی کار طوفان میکند
لحظهای تردید چشمت را پشیمان میکند
داشت میگفت خداحافظ و مادر میسوخت
آب میریخت ولی کوچه سراسر میسوخت
حاجیان آمدند با تعظیم
شاکر از رحمت خدای رحیم
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
پایان یکیست، پنجرهٔ آسمان یکیست
خورشید بین این همه رنگینکمان یکیست