تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
مه و خورشید تابیدهست در دست
و صد دریا زلالی هست در دست
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
سر و پای برهنه میبرند آن پیر عاشق را
که بر دوشش نهاده پرچم سوگ شقایق را
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
در سرم پیچیده باری، های و هوی کربلا
میروم وادی به وادی رو به سوی کربلا
رود از جناب دریا فرمان گرفته است
یعنی دوباره راه بیابان گرفته است
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
کسی مانند تو شبها به قبرستان نمیآید
بدون چتر، تنها، موقع باران نمیآید
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
عصمت بخشیده نام او دختر را
زینت بخشیده شأن او همسر را
معنای شکوهِ در قیام است حبیب
پا منبری چند امام است حبیب
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
پرواز آسمانی او را مَلک نداشت
ماهی که در اطاعت خورشید شک نداشت
ازل برای ابد ملک لایزالش بود
چه فرق میکند آخر، که چند سالش بود