فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
کیست این حنجرۀ زخمیِ تنها مانده؟
آن که با چاه در این برهه هم آوا مانده
آمیخته چون روح در آب و گل ماست
همواره مقیم دل ناقابل ماست