بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
آن شب که دفن کرد علی بیصدا تو را
خون گریه کرد چشم خدا در عزا تو را
گفتیم وقت شادی و وقت عزا، حسین
تنها دلیل گریه و لبخند ما حسین
گواه سیرۀ عشق است داغداری ما
به باغبانی درد است لالهکاری ما
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سرّ نى در نینوا مىماند اگر زینب نبود
کربلا، در کربلا مىماند اگر زینب نبود
کیسههای نان و خرما خواب راحت میکنند
دستهای پینهدارش استراحت میکنند
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند