ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
رنگ سیاه و سرخِ تو را دارند
اینروزها تمام خیابانها
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را