چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
ای در منای عشق خدا جانفدا حسین
در پیکر مبارزه خون خدا حسین
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم