یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
چشمهایم را به روی هرکه جز تو بود بست
قطرۀ اشکی که با من بوده از روز الست
يك بار ديگر بازى دار و سر ما
تابيده خون بر آفتاب از پيكر ما
رباعی گفتی و تقدیم سلطان غزل کردی
معمای ادب را با همین ابیات حل کردی