سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
عمری به جز مرور عطش سر نکردهایم
جز با شرابِ دشنه گلو تر نکردهایم
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
دختر خورشید و ماه، زهرۀ زهرا
آن که کرامات او گذشته ز احصا
یاعلیُ یاعظیمُ یاغفورُ یارحیم
ماه رحمت باز رفت و همدم حسرت شدیم