تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
او هست ولی نگاهِ باطل از ماست
دیوارِ بلندِ در مقابل از ماست
خورشید، گرمِ دلبری از روی نیزهها
لبخند میزند سَری از روی نیزهها
این پرچمی که در همه عالم سرآمد است
از انقلاب کاوۀ آهنگر آمدهست
روشنتر از تمام جهان، آسمان تو
باغ ستارههاست مگر آستان تو؟