توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
«بشنو از نی چون حکایت میکند»
شیعه را در خون روایت میکند
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
بىسر و سامان توام يا حسين
دست به دامان توام يا حسين
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی