توفیق اگر دلیل راهت باشد
یا پند دهندهای گواهت باشد
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
میگریم از غمی که فزونتر ز عالَم است
گر نعره برکشم ز گلوی فلک، کم است
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
با خلق اگرچه زندگی شیرین است
ای دوست! طریق سربلندی این است
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من
مگذار اسیر اشک و آهت باشیم
در حسرت یک گوشه نگاهت باشیم
در بادیه، گام تا خداوند بزن
خود را به رضای دوست، پیوند بزن
از دوست اگر دوست تمنا نکنی
این پنجره را به روی خود وانکنی