نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
دل گفت مرا علم لَدُنّی هوس است
تعلیمم کن اگر تو را دسترس است
كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی